آنکه تدبیر ظفر گستر او گر خواهد


عقدهٔ نفی ز دیباچهٔ لا برگیرد

تیغ را در سخن ملک زبان کنده شود


هر کجا او قلم کامروا برگیرد

در هوایی که در او پای سمند تو رسد


تشنه از عین سراب آب بقا برگیرد